دانلود ترجمه مقاله نوآوری دوستدار محیط زیست و فرهنگ شرکتی در هتلداری

مشارکت های نظری و دلالت های عملی:
در ادبیات، هیچگونه پژوهی وجود ندارد که رابطه بین فرهنگ سازمانی و بوم نوآوری را تحلیل کرده باشد. این مطالعه نشان داده است که بوم نوآوری ابزاری است که هتل ها مورد استفاده قرار می دهند. از این نظر، می توانیم مشاهده کنیم که همه نوع بوم نوآوری همبستگی معناداری با هم دارند. این می تواند نشان دهنده آن است که چه زمانی یک سازمان هر نوع بوم نوآوری را پیاده سازی می کند، امکان دخیل شدن در هر نوع دیگر بوم نوآوری را صرفنظر از اندازه، سن یا نوع مقصد هتل، تقویت می کند (خورشید و ساحل یا شهر). علاوه بر آن، وجود انواع مختلف ساختار سازمانی (سلسله مراتبی، خانوادگی، بازاری و ادهوکراسی) توصیف شده در CVF (کامرون و کوئین، 2006) نیز در هتل ها مشاهده شده اند؛ مثالهایی از بوم نوآوری هایی که در این سند شناسایی شده اند را می توان حول و حوش دو محور بوم نوآوری، شناسایی کرد؛ افزایشی-رادیکال و اجزاء-معماری، که این ها توسط هلستروم (2007) مشخص شده اند. می توان انتظار داشت که سازمان های دارای یک فرهنگ سلسله مراتبی بوم نوآوری را برای استفاده کارآمدتر از منابع در خدمات هتل پیاده سازی کنند. این پژوهش عدم وجود یک لینک بین فرهنگ سلسله مراتبی و نوآوری را تایید می کند و با مطالعات دیگر همخوانی دارد و در نتیجه این ایده را تقویت می کنند که این نوع فرهنگ سازمانی از پیاده سازی نوآوری جلوگیری می کند (به نارانجو-وانسیا و همکاران، 2010 مراجعه نمایید). این نتایج با گفته های زموتو و همکاران (2000) و بوشگنز و همکاران (2013) همخوانی دارند که بیان کرده بودند فرهنگ سلسله مراتبی خلاقیت و تجربه اندوزی در سازمان ها را محدود می کند. سازمان های دارای یک فرهنگ بازاری می توانند بوم نوآوری به جهت عوامل بیرونی سازمان طبق تغییرات اولویت مصرف کننده و شرایط بازاری جدید، توسعه یابند، چنین بوم نوآوریهایی عمدتاً شامل نوآوری در خدمات می باشند که اینها را می توان افزایشی در نظر گرفت زیرا تغییرات موضعی به شکل اصلاح زمینه های خدماتی یا بکار گیری عناصر جدید مانند منابع ارگانیک و تامین کنندگان محلی، تولید می کنند. این پژوهش رابطه معناداری بین فرهنگ بازاری و بوم نوآوری پیدا نکرد، برخلاف گفته لیننلوک و گریفیتس (2010) که بیان کرده بودند که سازمان های دارای فرهنگ بازاری شیوه های پایداری به سمت کاهش هزینه ها، افزایش بازده عملیاتی و بهبود وجهه و خوشنامی سازمان، دنبال می کنند.

Theoretical contributions and practical implications:
In the literature, there is no research that analyzes the relation-ship between organizational culture and eco-innovation. This study has shown that eco-innovation is a tool that hotels are using. In this regard, we can observe that all types of eco-innovation are significantly correlated. This might indicate that when an organization implements any type of eco-innovation, it reinforces the possibility of being involved in any other type of eco-innovation, regardless of the size, age or type of destination of the hotel (sun and beach or city). Besides, the presence of different types of organizational culture (hierarchy, clan, market, and adhocracy) described in the CVF (Cameron and Quinn, 2006) has also been observed in hotels; examples of eco-innovations that have been identified in this document can be located around the two axes of eco-innovation: incremental-radical, and component-architectural, identified by Hellström (2007). Organizations with a hierarchy culture might be expected to implement eco-innovations for a more efficient use of resources in hotel services. This research confirms the lack of a link between hierarchy culture and innovation and coincides with other studies supporting the idea that this type of organizational culture inhibits the implementation of innovations (see Naranjo-Valencia et al.,2010). These results are aligned with the propositions of Zammutoet al. (2000), and of Büschgens et al. (2013), who stated that hierarchy culture limits creativity and experimentation in organizations. Organizations with a market culture might develop eco-innovations oriented to the external factors of the organization according to changes in consumer preferences and new market conditions; such eco-innovations mainly consist of innovations in services, which can be considered incremental because they generate localized changes in the form of either the modification of service areas or the adoption of new elements like organic supplies and local suppliers. This research found no significant relationship between market culture and eco-innovation, in opposition to the proposition of Linnenluecke and Griffiths (2010), who stated that organizations with a market culture would pursue sustainability practices targeted towards the reduction of costs, the increase of operational efficiency, and the improvement of the image and reputation of the organization.