دانلود ترجمه مقاله تاثیر مذهب و برندینگ بر عملکرد شرکت های کوچک و متوسط

نتیجه گیری:
دینداری اسلامی و برند سازی اسلامی شیوه های اصلی در میان شرکت های کوچک و متوسط و بسیاری از شرکت ها در بسیاری از کشورهای مسلمان است. با این حال، عملکرد شرکت های کوچک و متوسط در حال کاهش بوده و بنابراین توسعه و رشد این کشورها رو به کاهش است. در پاسخ به این کاهش عملکرد شرکت های کوچک و متوسط، این مطالعه به بررسی نقش سواد مالی در شرکت های کوچک و متوسط در عربستان پرداخته است. با برنامه رشد اقتصادی عربستان 2030، این مطالعه استدلال کرد که انطباق شرکت های کوچک و متوسط با شیوه های اسلامی و برند سازی اسلامی در معاملات روزانه آن ها برای تحقق چشم انداز شرکت های کوچک و متوسط عربستانی تا سال 2030 به منظور کمک به بیش از 50 درصد تولید ناخالص داخلی کافی نیست. این مطالعه استدلال کرد که دسترسی به امور مالی از طریق سواد مالی (نگرش مالی، آگاهی مالی و دانش مالی) باید افزایش یابد. اگرچه وظیفه دولت تضمین قابلیت دسترسی شرکت های کوچک و متوسط به منابع مالی است، اما سطح سواد مالی میان شرکت های کوچک و متوسطی که می توانند اعتبارات بانک و دیگر امور مالی اسلامی (مضاربه و مشارکت) را ایجاد کنند، با موفقیت اجراء شده است. یافته های این مطالعه نشان می دهد که برند سازی اسلامی – انطباق و برند سازی اسلامی – منشاء دارای تاثیر مثبتی بر نگرش مالی است که این مساله از مطالعات حق و اسمیتسون (2003) حمایت می کند. این مطالعه نشان داد که برند سازی اسلامی – مشتری دارای تاثیر منفی بر نگرش مالی است که مطابق با یافته های دوسوکی و عبدالله (2007) است. برای دینداری اسلامی، این مطالعه به وجود تاثیر معنی دار دینداری اسلامی بر نگرش مالی پی نبرد. برخلاف این یافته ها، گائوسی و همکاران (2003) بیان کردند که مذاهب و اعمال مذهبی مرتبط با نگرش های اقتصادی خوب افراد و سازمان هاست. در رابطه با آگاهی مالی، این مطالعه نشان داد که دینداری اسلامی و برند سازی اسلامی – منشاء دارای اثرات مثبتی بر آگاهی مالی است. علاوه بر این، نگا و همکاران (2010) استدلال کردند که رفتار اسلامی منفعلانه سطح آگاهی مالی آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد. همچنین در این مطالعه پی بردیم که برند سازی اسلامی – مشتری و برند سازی اسلامی – منشاء دارای تاثیر معنی داری بر دانش مالی است. این یافته ها موافق با یافته های ادریس و همکاران (2011) است که از نظریه مبتنی بر منابع حمایت کرد که عنوان کرد یک فرم از منابع داخلی (برند سازی اسلامی و دینداری اسلامی) ممکن است بر فرم دیگر منابع شرکت (سواد مالی) در جهت دستیابی به افزایش عملکرد شرکت های کوچک و متوسط تاثیر گذار باشد. از سوی دیگر، نگرش مالی و آگاهی مالی دارای اثرات مثبت معنی داری بر عملکرد شرکت های کوچک و متوسط است، در حالی که دانش مالی دارای تاثیر منفی بر عملکرد این شرکت هاست. این مساله پیشنهاد می دهد که عدم وجود دانش مالی در رابطه با تنوع، ارزش زمانی پول و ریسک جویی ممکن است منجر به مشکلاتی برای شرکت های کوچک و متوسط مایل به دسترسی به فرم های مختلف گزینه های مالی گردد. این یافته ها بیشتر از نظریه مبتنی بر منابع حمایت کرده و نشان می دهد که عوامل سواد مالی می تواند به شرکت ها در دستیابی به افزایش عملکرد و رقابت کمک کند.

Conclusion:
Islamic religiosity and Islamic branding are major practices among SMEs and many enterprises in many Muslims countries. However, SMEs performance has been declining and thus making the development and growth of countries stagnant. Responding to this declining SMEs performance, this study examined the role of financial literacy in SMEs Saudi Arabia. With the economic growth plan of Saudi 2030, this study argues that SMEs compliance with Islamic practices and branding in their daily transaction is not sufficient to actualize the 2030 Saudi vision of SMEs to contribute to more than 50%of GDP. This study argues that access to finance through financial literacy (financial attitude, financial awareness and financial knowledge) must be promoted. Although it is the duty of the government to ensure SMEs accessibility to finance, it is the level of financial literacy among SMEs that can make bank credits and another Islamic financing (such as Mudarabah and Musharakah) be implemented successfully. The findings of this study showed that Islamic branding-compliance and Islamic branding-origin had a positive effect on financial attitude, which supports the studies of Haq and Smithson (2003). This study found that Islamic branding-customer had a negative effect on financial attitude, which conform to Dusuki and Abdullah (2007). For Islamic religiosity, this study did not find a significant effect of Islamic religiosity on financial attitude. Contrary to this finding, Guiso et al. (2003) stated that religious denominations and practice are associated with good economic attitudes of individuals and organizations. In relation to financial awareness, this study revealed that Islamic religiosity and Islamic branding-origin has positive effects on financial awareness. Moreover, Nga et al. (2010) argued that repeat–passive Islamic behavior affects their level of financial awareness. This study found that Islamic branding-customer and Islamic branding-origin had a significant effect on financial knowledge. These findings agreed with Idris et al. (2011) which support the resource-based theory that one form of internal resource (Islamic branding and Islamic religiosity) may influence another form of a firm’s resource (financial literacy) toward achieving increased SMEs performance. On the other hand, financial attitude and financial awareness had significant positive effects on SMEs performance while financial knowledge had a negative effect on SMEs performance. This suggests that lack of financial knowledge on diversification, time value of money and risk-seeking may result in SMEs reluctance to take and access different forms of financing options. These findings further support the RBV theory in establishing that financial literacy factors can help firms achieve increased performance and take on the competition.