دانلود ترجمه مقاله ارتباط مدیر عاملان زن با بهره وری سرمایه گذاری شرکت

نتیجه گیری:
اهمیت حاکمیت شرکتی خوب به ویژه از نظر تنوع جنسیتی بر هیئت مدیره در منابع قبلی مورد بحث قرار گرفته است (لیو و همکاران، 2018، اولاه و همکاران، 2019). بنابراین، تمرکز بر روی عوامل زمینه ای موثر بر تصمیمات حاکمیت شرکتی ضروری است. اهداف این مطالعه تعیین این مساله است که آیا و چگونه مدیران اجرایی زن بر شیوه های حاکمیت شرکتی تاثیر می گذارند که این مساله به نوبه خود کارایی سرمایه گذاری شرکت ها را ارتقاء می بخشد. برای انجام این کار، از نمونه بزرگی از همه شرکت های چینی در حال انتشار سهام از سال 2000 تا 2017 استفاده کردیم. برای انجام این کار، نمونه خود را به دو نوع ناکارامدی یعنی سرمایه گذاری مازاد و سرمایه گذاری کمتر از حد تقسسیم کردیم. در شرکت های با سرمایه گذاری مازاد، ارتباط بین مدیران عامل زن و سرمایه گذاری مازاد را با نزاع های سازمانی بررسی کردیم. در شرکت های با سرمایه گذاری کمتر از حد، ارتباط بین مدیران عامل زن و سرمایه گذاری کمتر از حد را بر اساس ریسک اطلاعات بررسی کردیم. علاوه بر این، به بررسی ارتباط بین مدیران عامل زن و کارایی سرمایه گذاری در شرکت های دولتی نیز پرداختیم. این مطالعه برخی بینش های تازه در مورد اهمیت مدیران زن در تصمیمات سرمایه گذاری شرکتی ارائه می کند. شواهد محکمی یافتیم که مدیران عامل زن ارتباط مثبتی با کارایی سرمایه گذاری دارند که این بدین معناست که مدیران عامل زن کارایی سرمایه گذاری را بهبود می بخشند. یافته های ما سازگار با این فرضیه است که مدیران عامل زن سرمایه گذاری مازاد را کاهش می دهند. این نتایج سازگار با این شواهد است که مدیران زن سرمایه گذاری در شرکت های با سرمایه گذاری مازاد را محدود می سازند، چون آن ها جریان نقدی آزاد مازاد که می تواند توسط مدیران برای انجام پروژه هایی با ارزش فعلی خالص منفی مورد استفاده قرار گیرد را محدود می سازند. نقش نظارتی مدیران عامل زن این رفتار فرصت طلبانه مدیران را محدود کرده و بنابراین از سرمایه گذاری مازاد در شرکت جلوگیری می کند. در این مطالعه هیچ ارتباطی بین مدیران عامل زن و سرمایه گذاری کمتر از حد نیافتیم. به طور کلی، یافته های ما سازگار با این تصور است که مدیران عامل زن نقش مهمی در کاهش ریسک های اطلاعاتی ایفاء می کنند که این مساله به نوبه خود در نهایت مشوق کارایی سرمایه گذاری است. این مطالعه به منابع مربوط به عوامل تعیین کننده کارایی سرمایه گذاری و نقشی که مدیران عامل زن در تصمیمات سرمایه گذاری شرکتی ایفاء می کنند، کمک خواهد کرد. تا جایی که می دانیم، مطالعه دیگری به بررسی تاثیر مدیران عامل زن بر کارایی سرمایه گذاری نپرداخته است. علاوه بر این، نتایج ما نشان می دهد که مدیران عامل زن نقش مهمی در کاهش عدم تقارن اطلاعاتی و نزاع های سازمانی بین سهامداران و مدیران ایفاء می کنند. یافته های ما به منابع مربوط به نقش حاکمیت شرکتی در تصمیمات سرمایه گذاری کمک کرده و پیشنهاد می دهد که مدیران عامل زن با کاهش مشکلات سازمانی بر کار مدیران نظارت می کنند. یافته های ما دارای پیامدهای قابل توجهی برای مدیران، سهامداران و محققان نیز است، چون به آن ها در توضیح اهمیت مدیران اجرایی زن در تصمیمات سرمایه گذاری کمک می کند. به طور کلی، نتایج ما قویا پیشنهاد می دهد که مدیران عامل زن می توانند مستقیما از سرمایه گذاران به قالب سرمایه گذاری کارامدتر سود برسانند. یکی از تفاسیر ما از این مطالعه این است که حذف زنان از تیم های مدیریتی برتر می تواند منجر به اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری با سود کمتر گردد.

Conclusion:
The importance of good corporate governance, especially in terms of gender diversity on the board, has been discussed in the previous literature (Luo et al., 2018; Ullah et al., 2019). Thus, focusing on the underlying factors that affect corporate governance decisions is essential. This study aims to determine whether and how female executives affect corporate governance practices, which in turn promote the firm's IE. To do so, we used a large sample of all Chinese companies issuing A-shares listed on the stock exchanges from 2000 to 2017. We divide our sample into two kinds of inefficiency, overinvestment and underinvestment. At firms that overinvest, we test the relationship between FCEOs and overinvestment for agency conflicts. At firms with underinvestment, we examine the association between FCEOs and underinvestment based on information risk. Further, we investigate the association between FCEOs and IE at SOEs. This study provides some fresh insights into the importance of female executives in corporate investment decisions. We find robust evidence that FCEOs are positively associated with IE, which means that FCEOs promote IE. Our findings are consistent with the hypothesis that “FCEOs reduce overinvestment.” These results are consistent with evidence that female executives curb investment at firms with overinvestment because they limit excess free cash flow, which can be used by managers to undertake projects with a negative NPV. The monitoring role of FCEOs helps limit this opportunistic behavior by managers, hence preventing firms from overinvesting. We found no association between FCEOs and underinvestment. Overall, our findings are consistent with the notion that FCEOs play a role in mitigating information risks, which ultimately encourages IE. This study contributes to the literature on the determinants of IE and the role played by FCEOs in corporate investment decisions. To the best of our knowledge, no other study has explored the effect of FCEOs on IE. Furthermore, our results show that FCEOs play a significant role in reducing information asymmetry and agency conflicts between shareholders and managers. Our findings contribute to the literature on the role of corporate governance in investment decisions and extend the literature by suggesting that FCEOs monitor managers by reducing agency problems. Our findings also have significant implications for managers, shareholders, and researchers because they help explain the importance of female executives in investment decisions. Overall, our results strongly suggest that FCEOs can directly benefit investors in the form of more efficient investment. One interpretation of our study is that eliminating females from top management teams can lead to less beneficial investment decisions.