دانلود ترجمه مقاله ارزیابی ارتباط عملکرد اقتصادی و زیست محیطی: نقش محرک ها

بحث و بررسی و نتیجه گیری:
تئوری موسساتی، امکان تجزیه عملکرد اقتصادی و زیست محیطی که با رابطه غیرمعنادار انسجام با عملکرد زیست محیطی ، هماهنگ است، را میسر میسازد. یعنی شرکت ها، مدیریت پایداری را به عنوان یک کارکرد تشریفاتی می بینند، درحالی که «هسته» متداول شرکت و در نتیجه، تاثیر زیست محیطی لینک شده با آن، «میانگین دار» است. برعکس آن، دیدگاه مبتنی بر منابع (طبیعی) این فرض ضمنی را دارد که توسعه قابلیت های مفید از نظر رفابتی مرتبط با مدیریت پایداری نیز باعث بهبود عملکرد زیست محیطی می شود، برای مثال از طریق محروم کردن فعالیت های تجاری مشکل ساز یا تمرکز بر جلوگیری از آلودگی. در زیر این تئوری ها، سهامداران هستند، که مستقیماً در تئوری سهامدار به آنها پرداخته شده و در ابعاد عملکردی مختلف، ابعادی که در آنها براساس منابع استراتژیک (مانند درک بهتر ایجاد شده از طریق یک قابلیت تلفیق سهامدار)، ارزش بیشتر نسبت به رقیبان حاصل می کند، تقاضای نقش و سهم دارند، برای موفقیت درازمدت یک شرکت بسیار ضروری است. نتایج این تحقیق بیان می کنند ، درحالی که هر سه تئوری مشترکاً یک چهارچوب بسیار مهم جامع حاصل می کنند، اما هرکدام به تنهایی می توانند فقط قسمتی از مشاهدات تجربی را توجیه کنند. بخصوص اینکه، درحالی که یافتن یک ارتباط معنادار انسجام با همه ابعاد عملکرد اقتصادی همراستا با دیدگاه مبتنی بر منابع طبیعی است، اما عدم وجود یک اثر مثبت بر عملکرد زیست محیطی، این تئوری را نقض می کند. برعکس، این یافته دوم ، با استدلالهای استخراج شده از تئوری موسساتی، همخوانی خوبی دارد، درحالی که توانایی تئوری سهامدار در توجیه علت تفاوت شرکت ها در یک زمینه موسساتی مشابه، قرار نیست شامل شود. بنابراین، با اینکه تلاش این مقاله این نیست که بطور کلی همه تئوری ها را آزمون کند، نتایج به شناسایی زمینه های مهمی که در آنها سه تئوری معرفی شده در بالا نیاز به تعمیم دارند و نحوه سنتز کردن جامعتر آنها در یک مدل عمومی تر، می توانند کمک حال باشند. مشخصاً اینکه، یافته ها بیان می کنند که قابلیت هایی که دیدگاه مبتنی بر منابع طبیعی برای توسعه و ایجاد فرض می کند هنوز به میزان زیادی بر اهداف تجاری متمرکز هستند. بنابراین، تعمیم و امتداد پیشنهاد شده توسط هارت (1995) به عنوانی قسمتی از دیدگاه مبتنی بر منابع طبیعی برای قابلیت هایی که بطور همزمان از اهداف پایداری پشتیبانی می کنند، مانند عملکرد زیست محیطی، به راحتی آنچه که در ابتدا فرض می شد ، نمی تواند شدنی و میسر باشد، و تحقیقاتی بیشتری برای شناسایی شرایط خاصی که شدنی بدون چنین امتداد را تعیین می کنند، لازم است.

Discussion and conclusions:
Institutional theory allows for a decoupling of environmental and economic performance that is consistent with a non-significant relationship of integration with environmental performance (Hironaka & Schofer, 2002). That is, firms see sustainability management as a ceremonial function while the conventional “core” of the firm and the environmental impact linked to it is consequently “buffered” (Meyer & Rowan, 1977). Opposed to this, the (natural) resource based view has an implicit assumption that the development of competitively advantageous capabilities relating to sustainability management also leads to improved environmental performance, for example through divestment of problematic business activities or a focus on pollution prevention. Underlying both theories are stakeholders, which are directly addressed in stakeholder theory and who voice demands in different performance dimension,where, based on strategic resources (such as a better understanding created through a stakeholder integration capability), creating more value than competitors is crucial for the long-term success of a firm. The results of this study suggest that whilst all three theories jointly can provide a comprehensive overarching framework, each on its own can only partly explain empirical observations. Specifically, whilst the finding of a significant association of integration with all dimensions of economic performance is in line with the natural resource based view, the lack of a positive effect on environmental performance violates this theory. Conversely, this latter finding fits well with arguments derived from institutional theory (Hoffman, 1999, 2005; Marquis et al., 2011), whereas the ability of stakeholder theory in explaining why firms differ in a similar institutional context does not have to be involved (Parmar et al., 2010). Therefore, although this paper does not attempt to test any theory as awhole, the results can help to identify important areaswhere the three theories introduced above need extension and how they might be synthesized more comprehensively into a more general model. Specifically, the findings suggest that the capabilities that the natural resource based view assumes to develop are still largely focused on business objectives. Therefore, the extension proposed by Hart (1995) as part of the natural resource based view of capabilities simultaneously supporting sustainability objectives such as environmental performance may not be as easily feasible as was initially assumed and future research needs to identify the specific conditions that determine the feasibility of such an extension.