دانلود ترجمه مقاله عدم تقارن شرکتی و برون سپاری راهبردی

نتیجه گیری:
در این مقاله منطق استراتژیک جدیدی را برای برون سپاری ارائه کردیم. نشان دادیم با وجود اینکه شرکت فناوری تولید داخلی برتری دارد، اگر بهره وری بالای قابل توجهی در فرآوری ورودی به محصول نهایی نسبت به رقبای خود داشته باشد، ممکن است انگیزه برون سپاری داشته باشد. این تاثیر در تحقیقات مرتبط شناخته نشده است. هم چنین نشان دادیم که ممکن است مصرف کننده و جامعه با افزایش قیمت ورودی تعیین شده توسط عرضه کننده ورودی مستقل متضرر شود. بنابراین دغدغه اخیر درباره تاثیر برون سپاری بر رفاه توجیه می شود.
بعلاوه نوآوری در مورد رفاه را با انجام برون سپاری توسط شرکت بحث کردیم. نشان دادیم که در حضور برون سپاری، نوآوری برای کاهش هزینه تولید داخلی ورودی و نوآوری برای کاهش ضریب ورودی در تولید محصولات نهایی ممکن است تاثیر متفاوت معنی داری بر مصرف کننده و جامعه داشته باشد.
در تحلیل خود شرکت 1 را در نظر گرفتیم که فناوری بهتری برای تولید محصولات نهایی نسبت به شرکت 2 دارد. با این حال، می توان تفسیر دیگری نیز درباره تحلیل طبق آریا و همکارانش (2008) داشت. به جای در نظر گرفتن شرکت 1 و 2 با فناوری های متفاوت تولید محصولات نهایی، می توان مدلی را در نظر گرفت که در آن عرضه کننده مستقل ورودی برای شرکت 1 کسری از λ قیمت تعیین شده برای شرکت 2 را تعیین می کند. حتی اگر شرکت 1 و 2 فناوری تولید یکسان برای محصولات نهایی داشته باشند، عرضه کننده مستقل ورودی های نامتقارن برای ورودی تعیین می کند تا انگیزه ای برای برون سپاری توسط شرکت 1 ایجاد کند (یعنی به گفته آریا و همکارانش، 2008 "پارتی بازی" می کند)، که به عرضه کننده مستقل ورودی اجازه می دهد سود بیشتری نسبت به موقعیتی کسب کند که شرکت 1 برون سپاری نمی کند. محدودیت λ < 2/7 در گزاره 1 نشان می دهد که تحت این تفسیر، عرضه کننده مستقل ممکن است قیمت ورودی برای شرکت 1 تعیین کند که 2/7 قیمت تعیین شده برای شرکت 2 باشد. با این حال، این در کل کاری جداگانه در رابطه با مطلوب بودن چنین تبعیض در قیمت گذاری در زمینه ای معین است.

Conclusion:
We provide a new strategic rationale for outsourcing in this paper. We show that although a firm possesses a superior inputproduction technology, it may still have the incentive for outsourcing if it has significantly higher efficiency in processing input to the final good compared to its rival. This effect was hitherto not recognized in the literature. We also show that outsourcing may make the consumers as well as the society worse off by raising the input price charged by the independent input supplier. Thus, it justifies recent concern about the welfare effects of outsourcing.
We further discuss the welfare implications of innovation by the firm doing outsourcing. We show that, in the presence of outsourcing, innovation to reduce the cost of in-house input production and innovation to reduce the input coefficient in the final goods production may have significantly different implications for the consumers and the society.
We have considered in our analysis that firm 1 has a better technology to produce the final goods compared to firm 2. However, there could be another interpretation of our analysis following Arya et al. (2008). Instead of considering firms 1 and 2 having different technologies to produce the final goods, one can consider a model where the independent intermediate input supplier charges Firm 1 a λ fraction of the price charged to Firm 2. Even if firms 1 and 2 have the same production technologies for the final goods, the independent input supplier charges asymmetric input prices in this way to induce outsourcing by firm 1 (i.e., playing “favoritism” in the terminology of Arya et al., 2008), which allows the independent input supplier to earn higher profits compared to the situation where firm 1 does not outsource. The restriction of λ<2/7 shown in Proposition 1 suggests that, under this alternative interpretation, the independent supplier may charge firm 1 an input price that is 2/7 of the input price charged to firm 2. However, this is altogether a separate exercise regarding the optimality of such a discriminatory pricing in the given context.