دانلود ترجمه مقاله اهرم های استارت آپ ها: فاکتورهای تعیین کننده نوآوری مدل تجاری

بحث و بررسی:
این پژوهش در بحث جاری در مورد نوآوری مدل کسب و کار سهم دارد. به طور خاص این پژوهش نگاه دقیق تری به نوآوری مدل کسب و کار در استارت آپ هایی می کند که در ساختار سازمانی خود انعطاف بیشتری دارند و بنابراین می توان انتظار داشت نوآوری مدل کسب و کار در آنها ساده تر از شرکت های بزرگ پیاده سازی شود. تحلیل داده نشان داد شرکت های مورد مطالعه در تغییر محور کاری تحت تاثیر 6 عامل بودند: نقش بنیان گذاران، پول نقد و تامین مالی، پایداری مدل کسب و کار، شرایط بازار، تامین های مالی کسب و کار و فناوری های جدید. تعجبی نداشت که نقش بنیانگذاران قوی ترین محرک تغییر محور کاری بود. در یک استارت آپ بنیانگذاران مدیریت ارزش و مالکیت را ترکیب می کنند. آنها شرکت و اهداف آن را شکل می دهند. آنها مهم ترین افراد در تماس برای همه ذینفع ها (سرمایه گذاران، کارکنان، نشریات و ...) هستند. آنها نشانه ها در محیط و بازار را تفسیر می کنند و به آنها واکنش نشان می دهند. آنها بهترین دید از شرکت را دارند و از همه پیشرفت های کنونی اطلاع دارند. در نتیجه آنها مهم ترین افراد برای توسعه کسب و کار و راهبرد هستند. بنابراین نوآوری های اساسی مدل کسب و کار باید توسط یک بنیان گذار یا گروهی از بنیانگذاران، از تصمیم به تغییر تا پیاده سازی هدایت شود. پژوهش ما همراستا با روور و همکاران (2009) شرایط بازار و فناوری های جدید را تاثیرات اصلی نوآوری مدل کسب و کار در استارت آپ ها می دانند. علاوه بر این بررسی ما بر ارتباط درونی این دو عامل مهم تاکید می کند. در مورد MoGa، مشتریان از پلتفرم های اجتماعی روی دستگاه های رومیزی مانند کامپیوتر شخصیبه دستگاه های متحرک تغییر محور کاری دادند. این نشان می دهد که پس از فناوری جدید (تلفن های هوشمند)، پراکندگی این فناوری های جدید و پذیرش انها میان کاربران باید بالا باشد تا تاثیری بر فرآیند تغییر محور کاری داشته باشد. یافته های ما بر خلاف سوسنا، تروینیو، رودریگز و ولاموری (2010) نشان می دهد که محرک های و تاثیرات روی مدل کسب و کار لزوماً خارجی نیست. نقش موسسان، تامین مالی کسب و کار و (بسته به تعریف) پول نقد و مسائل مالی تاثیرات داخلی هستند. بنابراین این پژوهش مکمل پژوهش گیسن و همکاران (2010) است که به عوامل داخلی اشاره کردند، اما نام آنها را مشخص نکردند. جالب است که مصاحبه ها متفقاً نشان دادند که سرمایه گذاران عامل کلیدی در تغییر محور کاری نبودند. می توان انتظار داشت که بخاطر اهمیت آنها به عنوان تامین کنندگان سرمایه، آنها به شکل قوی درگیر فرآیند تغییر محور کاری باشند، چراکه تغییر اساسی در عملیات ها را شروع می کند. از سوی دیگر این می تواند مهم ترین دلیل باشد که سرمایه گذاران به ندرت درگیر ماجرا هستند، چراکه سرمایه گذاران کاری به عملیات ها ندارند. برابر مصاحبه ها آنها تنها باید از تغییر محور کاری مطلع شوند.

Discussion:
This work contributes to the ongoing discussion on business model innovation. More specifically, it takes a closer look on business model innovation in startups that are more flexible in their organizational structures and hence, business model innovation can be expected to be easier to implement than in large corporations. Our data analysis reveals that the firms under study were affected by six key factors when pivoting. Namely, these are: role of founders, cash and financing, sustainability of the business model, market conditions, business financials and new technology. It was not surprising that the role of founders was the strongest driver of a pivot. In a startup, founders combine top management and ownership. They shape the company and its goals. They are the most important contact persons for all stakeholders (e.g. investors, employees, press, and more). They interpret signs and signals in the environment and the market and react to it. They have the best overview of the company and are aware of all current developments. Concluding, they are the most crucial people for the startup’s business development and strategy. Hence, fundamental innovation of the business model needs to be led by a founder or the team of founders, from deciding on a change to implementation. In line with de Reuver et al. (2009) our study also identified market conditions and new technology as key influences of BMI in startups. In addition, our analysis emphasizes the strong interrelatedness between these two key influences. In MoGa´s case customers switched from social platforms on desktop devices (such as a personal computer) to mobile devices. This shows that next to new technology (smartphones) also the diffusion of these new technologies and the acceptance among users has to be high to have an impact on the pivoting process. In contrast to Sosna, Trevinyo-Rodríguez, and Velamuri (2010) our findings show that triggers and influences on BM don’t have to be “typically” external. Role of founders, business financials and (depending on the definition), cash and financing are clearly internal influences. Therefore, this work adds to the work of Giesen et al. (2010) who also mentioned internal factors but did not specify or name them. Surprisingly, the interviews concordantly showed that the investors were not one of the key factors in a pivot. One might expect that due to their importance as being capital providers, they are strongly involved in the pivoting process because it initiates a fundamental change in operations. On the other side, this may also be the main reason why investors are barely involved, because investors have nothing to do with operations. According to the interviews they only had to confirm a pivot.