دانلود ترجمه مقاله بررسی نقش سرمایه فکری در بهبود بهره وری سازمانی

نتیجه گیری:
سرمایه معنوی (IC) برای شرکت های کشورهای در حال توسعه جهت خلق ارزش و مزیت های پایدار، کمتر از سرمایه های فیزیکی و پولی، ارزش ندارد. بنابراین، دولت های کشورهای در حال توسعه باید منابع را در سرمایه گذاری در IC و سرمایه های فیزیکی، متوازن کنند (چن، چنگ، و هوانگ، 2005). از سوی دیگر، سرمایه انسانی (HC) دربر گیرنده ارزش اقتصادی فردی است. اما، متفکر بودن و شایستگی انسانی برای اطمینان حاصل کردن از اثربخشی HRM و عملکرد سازمانی، کافی نیست. نتایج نشان دادند که HC به تنهایی نمی تواند در شایستگی های اصلی عملکرد سازمانی، مشارکت داشته باشد. HC پشتیبانی از سرمایه سازمانی دیگر مانند سرمایه ساختاری را ملزم می کند (بونتیس و همکاران، 2000). همچنین، پژوهش انجام شده توسط محمد و اسماعیل (2009) بیان کرد که سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری به تنهایی ارتباط معناداری با عملکرد شرکت ندارند. علاوه بر آن، شرکت هایی که دارای همه اجزاء و مولفه های IC هستند، از قدرت بیشتری برای رقابت در تجارت در مقایسه با شرکت هایی که تنها یک مولفه IC دارند، سود و بهره می برند (آمریزاه و رشیداه، 2013). شرکت هایی که از نظر سرمایه های انسانی، رابطه ای و ساختاری متوازن هستند، عملکرد بهتری از نظر عملکرد مالی و بازاری دارند. بنابراین، شرکت ها باید یک مدل IC متوازن داشته باشند، که این شامل زیرساخت کلاس جهانی، نیروی کار بسیار تحصیل کرده و ماهر همراه با تماس ها و ارتباطات محلی و جهانی، می باشد. توصیه می شود که در آینده پژوهشگر بر صنعت خاصی مانند موسسات ریزتامین مالی (microfinance) تمرکز کنند.

Conclusion:
Intellectual capital (IC) is no less important than capital investments for companies in developing countries in order to create value and sustainable advantages. Therefore, governments of developing countries should balance resources in investing in IC and physical investments (Chen, Cheng & Hwang, 2005). On the other hand, human capital (HC) encompasses individual economic value. However, human intellectuality and competency is inadequate to ascertain the effectiveness of HRM and organization performance. The results showed that HC alone could not contribute towards core competence of organizations performance. HC requires other organizational capital support such as structural capital (Bontis et al., 2000). A research by Muhammad and Ismail (2009), also stated that human capital and structural capital individually is not significantly related to the company’s performance. Furthermore, firms which possess all the IC components are endowed with more strength to compete in the business as compared to those which possess only a single IC resource (Amrizah & Rashidah, 2013). Companies, which are balance in human, relational and structural capitals, perform better in terms of financial and market performance. Therefore, companies should possess a balanced IC model, which consists of world-class infrastructure, highly educated, and skilled workforce couple with local and global contacts. In future, it is recommended that researcher should concentrate on specific industry such as microfinance institutions.