دانلود ترجمه مقاله ارزیابی و دسته بندی موارد مورد نیاز برای پشتیبانی از تصمیم در تحول سازمان ها

استفاده از رویکرد تفکر سیستمی برای شناسایی و اولویت بندی نیازها:
به منظور فراهم کردن یک چارچوب جامع برای شناسایی و اولویت بندی نیاز ها در یک سازمان، ما رویکرد تفکر سیستمی را اتخاذ کردیم. مغیر با دیدگاه های کاهنده، رویکرد تفکر سیستمی خود را در کل می بیند و در روابط درون یک سیستم و همچنین بین سیستم ها و محیط اطرافش مشخص می شود. اهمیت تفکر سیستمی در مدیریت دانش بیشتر نمود پیدا می کند. در این مقاله ما این رویکرد را در برای اولویت بندی نیاز ها در فرآیند یادگیری سازمانی اعمال کردیم. رویکرد تفکر سیستمی باید تعاملات و روابط بین قسمت های مختلف یک سازمان را به منظور درک آن به عنوان یک نهاد، چگونگی عملکرد آن و اینکه آن چه چیزی است در نظر بگیرد. این ما را قادر می سازد تا سازمان را به عنوان بخشی از یک کل در نظر بگیریم و ببینیم. برای انجام این کار، باید توجه داشته باشیم که چه کسی در سیستم هست، یک سازمان بوسیله تفکر اعضایش شناخته می شود و این هویت توسط نهاد های خارجی نیز ساخته می شود به عنوان مثال محیط. بدست آوردن دانش در مورد نیاز ها، باعث ایجاد نوآوری در نظرفیت سازمانی می شود. و نه تنها باعث شناسایی اعضا آن می شود بلکه باعث می شود که بدانیم افراد بیرون چه تفکری دارند چراکه خود سیستم نمی تواند به صورت کامل پیچیدگی های محیطی را درک کند. به منظور اعمال تفکر سیستمی در یک پروژه ما باید تعیین کنیم که سیستم چیست و شرایط مرزی سیستم را نیز مشخص کنیم. مفهوم مرزها برای شناسایی سهامداران مورد استفاده قرار می گیرد. در اینجا ما یک سیستم تفکر انتقادی را مطرح می کنیم. مطابق با یافته های میدگلی، انتقاد یک هنجار است و سوالات اخلاقی را مطرح می کند: مرزها هم به صورت مسائلی برای حذف و یا حاشیه برداری در تجزیه و تحلیل و اینکه باید با چه کسی مشورت شود مطرح هستند. آچرکمپ و ووس یک رویکرد را در زمینه تعریف ذینفعان مهم در یک پروژه مانند یادگیری سازمانی را مطرح کردند. آنها مطرح کردند که شناسایی ذینفعان به این معنی است که یک خط باید بین این دو قسمت که با یکدیگر تعامل ندارند کشیده شود. یک ذینفع هر شخص و یا گروهی است که می تواند بر اهداف سازمان تاثیر بگذارد و یا از آن تاثیر بپذیرد. آچرکمپ و ووس بین مشارکت فعالانه و مشارکت منفعلانه تمایز قائل شدند.

Using a systems thinking approach to identify and prioritize needs:
In order to provide a holistic framework to identify as well as prioritize needs anchored in an organization we take a systems thinking perspective. As opposed to reductionist perspectives, systems thinking observes phenomena in their entirety. It takes into account the relationships within a system, between systems and between the system and its environment [42]–[44]. The importance of systems thinking has been recognized in knowledge management [45] and in this article, we apply it to guide prioritization of needs within organizational learning processes. A systems thinking perspective must consider interactions and relationships between parts of an organization in order to understand it as an entity, how it functions and what it does [46]. This enables us to see the organization as part of a whole [42], [47], [48]. To do so, we have to take into account who is in the system. An organization is defined by what its members think it is and its identity is also constructed by external entities, i.e. the environment [49]. Identifying knowledge about needs, which could contribute to the organization’s capacity to innovate, cannot only be identified by its members but has to consider what outsiders think because the system itself cannot fully understand the complexity of its environment [47], [49]. In order to apply systems thinking within a project context, we must define what the system is and clarify the boundary conditions of the system within which it is operationally closed [50], [51], [52]. The concept of boundaries lies also at the heart of identifying stakeholders. Here, we build on critical system heuristics [53]. According to Midgely, boundary critique is normative and touches upon ethical questions: “boundaries define both what issues are to be included, excluded, or marginalized in analyses and who is to be consulted or involved” [54]. Achterkamp and Vos [55] adapted the approach to define critical stakeholders within project contexts such as organizational learning. They state “identifying stakeholders means that a line is drawn between parties to be involved and parties not to be involved”. A stakeholder is “any group or individual who can affect or is affected by the achievement of the organization’s objectives” [56], [57]. Whereas Ulrich and Reynolds [53] distinguish between the involved and the affected, Achterkamp and Vos [55] differentiate between the actively involved and passively involved.