دانلود ترجمه مقاله اتخاذ تکنولوژی های ارتباط با خریدار در فاصله گذاری اجتماعی

محدودیت ها:
برخی از محدودیت های این تحقیق باید اذعان شود. در مرحله اول، این مطالعه در سنگاپور انجام شد، زمانی که «قرنطینه» وجود داشت (از 7 آوریل تا 18 ژوئن 2020). در این دوره، مردم تشویق ‌شدند تا حد امکان در داخل خانه بمانند و در صورت بیرون رفتن برای فعالیت ‌های غیرضروری جریمه ‌هایی در نظر گرفته می‌ شد. همچنین، معرف سنگاپور به اجرای موثر مقررات بر اساس جریمه های سنگین بود. بنابراین، معیار قرنطینه بر برداشت خریداران از فناوری‌ های تعامل با خریدار تأثیر می‌گذارد، یعنی ممکن است خریداران به شدت به این فناوری ‌ها تکیه کنند و بنابراین برای رعایت اقدامات توصیه شده در مورد فاصله‌ گذاری اجتماعی، ارزش بالایی برای آنها قائل شوند. تفاسیر یافته ‌های ما باید محیط زمینه ‌ای (مانند اقدامات قرنطینه و سطح اجرایی مرتبط) را که این مطالعه در آن انجام شده، در نظر بگیرد. علاوه بر این، به دلیل کاربردهای محدود اتوماسیون ها در فناوری های تعامل با خریدار، تجربیات خریداران با این فناوری ها محدود شده است. این ناآشنایی می تواند ظهور اتوماسیون های مبتنی بر فناوری را به عنوان یک بُعد جداگانه از فناوری های تعامل با خریدار توضیح دهد. با این حال، ممکن است وضعیت تغییر کند، زیرا در آینده نزدیک برنامه های کاربردی مرتبط بیشتری تجاری می شوند. از این رو، چارچوب سه عاملی پیشنهادی ما می تواند در معرض تغییراتی قرار گیرد، زیرا خریداران با فناوری‌ هایی مانند دستیار خرید رباتیک و پهباد تحویل آشنا می ‌شوند. ما محققان آینده را تشویق می‌ کنیم تا چارچوب ما را تنظیم و اصلاح کنند، در عین حال توسعه به‌روز فناوری‌ های تعامل با خریدار را در نظر بگیرند. در نهایت، این مطالعه رفتار خرید مبتنی بر فناوری را منفعت محور توصیف می کند و به دلیل نیازهای فوری به کالاهای کاربردی آغاز می کند. در حالی که اینها با توجه به زمینه فاصله گذاری اجتماعی، فرضیاتی منطقی محسوب می شوند، اما ممکن است انگیزه های خرید واقعی را بیش از حد ساده کنند. به عنوان مثال، تحقیقات نشان داده است که برخی از خریداران در جوامع مجازی برند حضور می یابند (جیوانیس و آتاناسوپولو، 2018؛ اسنایدر و نیومن، 2019) و بنابراین رفتارهای خرید مبتنی بر فناوری بواسطه ملاحظات تجربی ایجاد می شوند. بنابراین، یافته های ما فقط باید در پرتو مفروضات پیشنهادی تفسیر شوند.

Limitations:
Some limitations of this research need to be acknowledged. Firstly, the study was conducted in Singapore when a ‘lockdown’ measure was in place (from April 7 to June 18, 2020). During this period, people were encouraged to stay indoor as much as possible and penalties might be incurred if going out for unessential activities. Singapore is also known for its effective enforcement of regulations based on heavy fines. Thus, the lockdown measure influences shoppers’ perceptions on shopperfacing technologies, that is, shoppers may rely heavily on these technologies and thus place a high value on them in order to comply with the recommended social distancing measures. Interpretations of our findings should consider the contextual environment (e.g. lockdown measures and the associated enforcement level) where this study was conducted. Furthermore, due to limited applications of automations in shopperfacing technologies, shoppers’ experiences with these technologies are restricted. The unfamiliarity might explain the emergence of technology-based automations as a separate dimension of shopperfacing technologies. However, the situation may change as more related applications are commercialised in the near future. Hence, our proposed three-factor framework may be subject to changes as shoppers become more familiarised with technologies, such as robotic shopping assistant and drone delivery. We encourage future researchers to adjust and modify our framework while considering up-to-date development of shopper-facing technologies. Finally, this study characterises technology-based shopping behaviour as utilitarian-driven and being initiated due to immediate needs of functional goods. While these are rational assumptions given the context of social distancing, they may over-simplify the actual shopping motivations. For example, research has shown that some shoppers participate in virtual brand communities (Giovanis & Athanasopoulou, 2018; Snyder & Newman, 2019), and the technology-based shopping behaviours are thus motivated by experiential considerations. Thus, our findings should only be interpreted in light of the proposed assumptions.