دانلود ترجمه مقاله مطالعه ای بر چارچوب های تجاری در مورد کارآفرینی پایدار

پیامدهای نظری:
محققان همچنان توجه زیادی به کسب و کارهای ترکیبی دارند. با این حال، در مورد گرایش تجاری کسب و کارهای ترکیبی به عنوان یک پیش شرط برای کمک به یک جامعه پایدارتر، اطلاعات کمی در دسترس است. به این ترتیب، این مطالعه به درخواست های تحقیق در مورد معماری یک سیستم فعالیت تجاری ترکیبی (هارگادون و دوگالس، 2001؛ روم 2003؛ ونکاتارامان و همکارانش، 2012) به منظور طراحی یک مدل تجاری برای دستیابی به (اقتصادی ) پایداری برای خود و کمک به یک جامعه پایدارتر (مورفی و کومبز، 2009؛ ویلسون و پست، 2013) پاسخ می دهد. ما مدل های کسب و کار را در پروژه های ترکیبی از منظر طراحی مدل کسب و کار تحلیل کردیم تا به این سوال بپردازیم که چگونه کارآفرینان پایدار در جهت ایجاد ثبات تجاری در سرمایه گذاری های خود تلاش می کنند، به آنها اجازه می دهند که اهداف مربوط به پایداری چندگانه را به دست آورند. ما متوجه می شویم که شرکت های نمونه، مناسب نمونه اولیه مفهومی مدل های کسب و کار پایدار بوکن و همکارانش (2014) هستند. در مقابل این زمینه، نتایج مطالعات تجربی چندین نتیجه قابل توجه را نشان داد که بینش های مثبتی را برای دانشگاهی ها فراهم می کند. به طور خاص، ما از طبقه بندي مفهومي فراتر رفتيم و بر عناصر طراحي مدل هاي ترکیبی مربوط به ويژگي هاي نوآورانه و كارايي غالب (زوت و آمیت 2007، 2010) متمركز شديم. در اینجا ما متوجه شدیم که مدل های تجاری جدید با تمرکز بر روی دو خوشه رخ می دهند: نوآوری جاویژه و نوآوری یکپارچه. در خوشه نوآورانه جاویژه، جنبه های پایداری به عنوان افزودنی و یک پیشنهاد فروش منحصر به فرد برای یک مشتری خاص عمل می کنند. در خوشه نوآوری یکپارچه، پایداری یک منبع است که منحصرا برای سرمایه گذاری های مختلف "تامین منبع خارجی عوامل ورودی با ویژگی های پایداری" استفاده می شود. این تمایز دو ویژگی متمایز عنصر مدل کسب و کار مبتنی بر نوآوری، پژوهش قبلی زوت و آمیت (2010) و بوکن و همکارانش (2014) را با ارائه دیدگاه پیچیده ای از کسب و کار ترکیبی از منظر طراحی مدل کسب و کار گسترش می دهد. هنگام بررسی سیستم های فعالیت در این موارد، متوجه شدیم که فعالیت های جدیدی در خوشه نوآوری جاویژه به طور عمده در محتوا قرار دارند. ما یک رویکرد مبتنی بر بازار را شناسایی کردیم به این معنی که کسب و کارهای ترکیبی مختلف (حداقل به طور ضمنی) استراتژی تمایز (بامبینگر، 1989، زوت و آمیت، 2008) را با تمرکز بر پر کردن جاویژه پایداری دنبال می کنند (یا نه به اندازه کافی) که قبلا مورد استفاده قرار نگرفته است (شالتگر و ونگر، 2011)، با ارزش افزوده پایداری که از سوی اشخاص ثالث تهیه می شود. نوآوری در این مورد با تغییرات نسبی نسبت به وضعیت موجود جهت گیری پایداری بازیکنان حاکم مشخص شده است (هاکرتس و وستنهاگن، 2010). در یک خوشه نوآوری یکپارچه، سیستم های فعالیت بر روی عناصر ساختار و حکومت متمرکز شده و نوآوری محتوای پایداری را تکمیل می کنند. در این موارد، ارزش افزوده خارج از منابع عرضه نشده است، اما در فعالیت های اصلی شرکت و زنجیره تامین عمیق تر ادغام شده اند. در حالی که آمیت و زوت (2013) طرح های مدل کسب و کار مبتنی تکمیل را به دیدگاه مبتنی بر منابع مطابق با بارنی (1991) و پیتراف (1993) مرتبط می سازند، ما همچنین تصور می کنیم این مهم برای خوشه نوآوری یکپارچه نیز صحیح است.

Theoretical implications:
Researchers continue to dedicate considerable attention to hybrid businesses. However, little is known about the commercial orientation of hybrid businesses as a prerequisite for contributing to a more sustainable society. This study thus responds to the calls for research on what the architecture of a hybrid business activity system looks like (Hargadon and Douglas, 2001; Romme, 2003; Venkataraman et al., 2012) in order to design a business model to achieve (economic) sustainability for themselves and to contribute to a more sustainable society (Murphy and Coombes, 2009; Wilson and Post, 2013). We analyzed business models in hybrid ventures from the perspective of business model design to shed light on the question of how sustainable entrepreneurs strive for commercial stability in their ventures, allowing them to attain multiple sustainability-related goals. We find that the case companies fit well into Bocken et al. (2014) conceptual archetypes of sustainable business models. Against this background, the results of the empirical study revealed several notable findings, which also provide fruitful insights for academia. Specifically, we went beyond conceptual categorization and focused on the prevalent novelty- and efficiency-related design elements of hybrid business models (Zott and Amit, 2007, 2010). Here, we found that novelty-focused business models occurred in two clusters: niche novelty and integrated novelty. In the niche novelty cluster, sustainability aspects function as an add-on and a unique selling proposition for a specific clientele. In the integrated novelty cluster, sustainability is a resource that is unique to the various ventures' external sourcing of input factors with sustainability traits. This differentiation of two distinctive characteristics of the novelty-focused business model element extends earlier research by Zott and Amit (2010) and Bocken et al. (2014) by providing a more sophisticated view of hybrid businesses from the perspective of business model design. When examining the activity systems in these cases, we found that novel activities in the niche novelty cluster focus primarily on content. We identified a market based approach in the sense that the various hybrid businesses seem todat least implicitlyd follow a differentiation strategy (Bambenger, 1989; Zott and Amit, 2008) by concentrating on filling a sustainability niche that has not (or not sufficiently) been previously served (Schaltegger and Wagner, 2011), with the added value of sustainability sourced from third parties. Novelty in this case is characterized by relative novelty compared to the status quo of the sustainability orientation of incumbent players (Hockerts and Wüstenhagen, 2010). In the integrated novelty cluster, activity systems concentrated on elements of structure and governance, complementing the novelty of sustainability content. In these cases, added value was not sourced externally but was more deeply integrated in the company's core activities and engagements in the supply chain. While Zott and Amit (2013) relate complementarity based business model designs to the resource-based view as described by Barney (1991) and Peteraf (1993), we hold this to be true also for the cluster of integrated novelty.