دانلود ترجمه مقاله بررسی اثر برنامه ریزی منابع سازمانی روی کارایی عرضه کنندگان

مقالات مقدماتی:
اگر ERP با موفقیت اجرا شود، می تواند تعدادی از راه های مختلف یکپارچه سازی فعالیت های متعدد تجاری یک شرکت برای تبدیل به یک سیستم واحد را ارزش دهی کند؛ ازجمله: تسهیل استاندارد سازمانی، افزایش دسترسی به اطلاعات در زمان های آنلاین و واقعی، بهبود ارتباطات درون و برون سازمانی وایجادهمکاری، و افزایش توانایی تصمیم گیری. (O’Leary, 2000). به خاطرنمودارشدن چالش های بزرگ مدیریتی در ERPI، ارزش بالای شروع سرمایه گذاری نشان داده نشده است. شکست در برخورد با این چالش ها اغلب به فاجعه ای -که کابوس ERP میابشد-منجر میگردد و در مواردی مانند مواد غذایی Hershey،Nike، HPو مدیریت مواد زائد، به وقوع پیوسته است. برای کمک به ERP درجلوگیری از وقوع حوادث مشابه، مطالعات ابتدایی بر روی ERP در شناسایی عوامل بحرانی موفقیت در ERPI متمرکز شده است. بیشتر مطالعات اخیر برای کشف موارد اصلی شکست و موفقیت ERPI تلاش کرده است. این موارد عبارتند از: تعهد مدیریت ارشد، مدیریت پروژه، تغییر در فرهنگ سازمانی، دقت و صحت داده ها، آموزش کاربران، بکارگیری کاربران، برنامه های کاربردی چندبعدی، پشتیبانی فروشنده نرم افزار ERP، تهیه ی سودمند، و سهولت استفاده. علاوه بر این، مطالعات دیگر ( Hong and Kim, 2002; Morton and Hu 2008 ) گزارش میدهد که تناسب سازمانی، تجدید ساختار داخلی، و نگرش قبل از اجرا می تواند موفقیت ERPI را تحت تاثیر قرار دهند. چارچوب پژوهش های کلیدی که در این مطالعات مورد استفاده شده است شبیه به مدل پذیرش فناوری (TAM) معرفی شده توسط دیویس است که هدف آن بررسی رفتار کاربر نگر، نگرش، و محیط های خارجی تحت تاثیر نفوذ فناوری بوده است. این نوع از چارچوب پژوهش، نه برای درک چگونگی اثرات پذیرش ERP در اجرای کسب و کار شرکت و نه برای ارزیابی میزان تاثیر ERP در نتایج کسب و کار، طراحی نشده است. شناخت ضعف هایی اینچنینی، توسط اولری(O’Leary) از مزایای بالقوه از ERPI است و بر اساس تجزیه و تحلیل تجربی مورد بررسی قرارگرفته است.

Prior literature:
If successfully implemented, ERP can create value in a number of different ways by integrating the firm’s multifarious business activities into a single system, facilitating organizational standardization, increasing access to online and real time information, improving intra- and inter-organizational communication and collaboration, and enhancing decision-making capabilities (O’Leary, 2000). ERPI, however, poses enormous managerial challenges not to mention high cost of start-up investment. The failure to deal with these challenges often spells disaster as illustrated by the ERP nightmares of Hershey foods, Nike, HP, and waste management. To help ERP adopters avoid similar disasters, most prior studies on ERP (Zhang et al., 2002; Nah and Delgado, 2006; Ulrich, 2007) have focused on the identification of critical success factors for ERPI. Much of these earlier studies attempted to uncover the main sources of ERPI failures and successes. These sources include: top management commitment, project management, changes in organizational culture, data accuracy, user training, user involvement, multi-site applications, ERP software vendor support, perceived usefulness, and IMDS 113,7 1026 perceived ease of use. In addition, other studies (Hong and Kim, 2002; Morton and Hu, 2008) reported that organizational fit, internal restructuring, and pre-implementation attitudes can influence the ERPI success. The key research framework that these studies used is similar to a technology acceptance model (TAM) introduced by Davis (1986) which aims to examine how prospective user behavior, attitude, and his/her external environments (EEs) influence technology adoption decisions. This kind of research framework, however, is not designed to understand how ERP adoption impacts the firm’s business performances, nor does it assess the extent of ERP impact on business outcomes. Recognizing such a shortcoming, O’Leary (2004) examined the potential benefits to be gained from ERPI based on empirical analysis.