عنوان فارسی |
محرک های جهت گیری استراتژیک بازاریابی سبز: دیدگاه مالک - مدیر در SME (کسب و کارهای کوچک و متوسط) |
عنوان انگلیسی |
Drivers of strategic green marketing orientation: An SME owner-manager perspective |
کلمات کلیدی |
جهت گیری استراتژیک بازاریابی سبز؛ نظریه سطوح بالا؛ پایداری زیست محیطی |
درسهای مرتبط |
بازاریابی سبز |
تعداد صفحات انگلیسی : 12 | نشریه : ELSEVIER |
سال انتشار : 2025 | تعداد رفرنس مقاله : 124 |
فرمت مقاله انگلیسی : PDF | نوع مقاله : ISI |
آیا این مقاله برای بیس پایان نامه مناسب است؟ : بله | آیا این مقاله برای ارائه کلاسی مناسب است؟ : بله |
وضعیت شکل ها و عنوان شکل ها: ترجمه شده است. | وضعیت جداول و عنوان جداول : ترجمه شده است. |
وضعیت تایپ فرمول ها : فرمول ندارد | نام مجله مقاله : Journal of Retailing and Consumer Services (مجله خرده فروشی و خدمات مصرف کننده) |
تعداد صفحات ترجمه تایپ شده با فرمت ورد با قابلیت ویرایش : 23 صفحه با فونت ۱۴ B Nazanin | آیا در بسته تبلیغات سایت نیز قرار داده شده است؟: محتوی بسته این محصول فاقد هر گونه تبلیغات می باشد. |
پاورپوینت : ندارد | گزارشکار : ندارد | شبیه سازی : ندارد |
سطح کیفیت ترجمه و ضمانت فراپیپر برای این مقاله چگونه است؟ |
ترجمه دارای وضعیت طلایی بوده و تا 24 ساعت در صورت عدم رضایت مشتری مبلغ مورد نظر عودت داده خواهد شد. |
بعد از خرید این محصول یک فایل برای شما قابل دانلود خواهد بود که دارای ورد (word) ترجمه مقاله است که قابل ویرایش است و همچنین pdf ترجمه مقاله به همراه pdf مقاله انگلیسی برای شما قابل مشاهده خواهد بود. در فایل های دانلود هیچگونه تبلیغاتی وجود ندارد و شما با خیال راحت میتوانید از ترجمه مقاله استفاده کنید.
1. مقدمه
2. مروری بر مقالات و چارچوب مفهومی
3. روش ها
4. نتایج
5. بحث و بررسی
محدودیتها و جهتگیریهای تحقیقات آتی:
این مطالعه دارای چند محدودیت است که میتوان در تحقیقات آینده آنها را در نظر گرفت. اولاً، در حالی که SGMO سازهای مفید است که از زمان پیدایش خود توجه فزایندهای را در ادبیات جلب کرده است، این سازه هزینههای واقعی شرکتها برای اقدامات حفاظت از محیط زیست را اندازهگیری نمیکند. به همین دلیل، ما نتوانستیم میزان تأثیر ارزشهای زیستکُرهای مالک/مدیران و مزیت رقابتی ادراکشده بر هزینههای واقعی شرکتها برای ابتکارات سبز را بسنجیم. مطالعات آینده میتوانند با استفاده از دادههای هزینههای واقعی برای ابتکارات سبز در سطح شرکت به عنوان سازههای نتیجه، این کمبود را برطرف کنند تا بینش بهتری در مورد چگونگی تبدیل ارزشهای مالک/مدیران به سرمایهگذاریهای واقعی در بازاریابی سبز ارائه دهند. ثانیاً، در حالی که چارچوب ما بر اساس ادبیات موجود است، ممکن است دلایل اساسی دیگری نیز برای تصمیمگیری مالک/مدیران SME برای مشارکت در SGMO وجود داشته باشد که فقط میتوان با یک مطالعه کیفی آنها را بررسی کرد. بنابراین، ما تحقیقات آینده را تشویق میکنیم تا با انجام مصاحبههای عمیق با مالک/مدیران SME، اعتبار یافتههای مطالعه حاضر را گسترش دهند تا بینش عمیقتری در مورد محرکها و موانع SGMO به دست آورند. ثالثاً، در حالی که SMEها نقش مهمی در مقابله با تغییرات آب و هوایی ایفا میکنند، بسیاری از شرکتهای بزرگ مسئول آلودگی و سایر رفتارهای غیرپایدار زیستمحیطی هستند که تأثیر منفی بر محیط زیست دارند. در زمینه شرکتهای بزرگ، مدیران ارشد ممکن است شامل افراد متنوعی با ویژگیهای متمایز باشند. تحقیقات آینده میتواند یافتههای ما را با بررسی نحوه تعامل ارزشهای شخصی مدیران ارشد با ارزشهای کارکنان در تأثیرگذاری بر تصمیمگیریهای استراتژیک سبز گسترش دهد. علاوه بر این، اندازه شرکت ممکن است بر اهمیت شرایط مرزی مورد بررسی در مطالعه حاضر تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، در حالی که ما خطر شهرت را به عنوان یک تعدیلکننده قابل توجه در چارچوب خود پیدا نمیکنیم، ممکن است در شرکتهای بزرگتر نقش مهمتری ایفا کند، زیرا این شرکتها در صورت عدم مشارکت در هیچ ابتکار سبز، سطح بالاتری از ریسک شهرت را در معرض خطر قرار میدهند. علاوه بر این، این مطالعه بر ریسکهای محصول و ریسکهای شهرت متمرکز بود. اگرچه این خطرات از جمله بحثشدهترین خطرات در ادبیات کسبوکار هستند، اما مهم است که اذعان کنیم خطرات ناشی از تغییرات آب و هوایی چند بعدی هستند و در سراسر طبیعت، سیاست، اقتصاد، جامعه و فرهنگ گسترش مییابند (لیو و همکاران، 2022). تحقیقات آینده میتواند با در نظر گرفتن دیدگاه کلان، درک جامعتری از نحوه تأثیرگذاری بر SMEها و در نتیجه پاسخ آنها به خطرات مختلف ناشی از تغییرات آب و هوایی به دست آورد. علاوه بر این، این مطالعه دادهها را در ایالات متحده جمعآوری کرد. یافتهها و پیامدها باید در زمینههای ایالات متحده تفسیر شوند. تکرار این مطالعه در کشورهای/مناطق دیگر برای امکان تجزیه و تحلیلهای مقایسهای ارزشمند خواهد بود. درک تغییرات منطقهای در شیوههای تجاری حفاظت از محیط زیست در برابر تغییرات سیاسی، طبیعی، اجتماعی-اقتصادی و فرهنگی آنها (لیو و همکاران، 2022) میتواند سیاستگذاران را در مورد نیازها و چالشهای خاص SMEها در مناطق مختلف آگاه کند و منجر به سیاستهای زیستمحیطی هدفمندتر شود. در نهایت، ما برای ادغام عوامل شخصی (یعنی ارزشهای زیستکُرهای)، اجتماعی (یعنی فشارهای ادراکشده ذینفعان) و عقلانی (یعنی ریسکهای ادراکشده، مزیت رقابتی ادراکشده، کنترل رفتاری ادراکشده) به عنوان محرکها و تعدیلکنندههای SGMO در مدل خود، از پارادایمهای موجود استفاده میکنیم. با این حال، ما متوجه هستیم که تصمیمگیریهای سبز همیشه عقلانی نیستند و بنابراین از مطالعات آینده میخواهیم که نقش احساسات را در تأثیرگذاری بر تصمیمگیریهای سبز در سطح شرکت تجزیه و تحلیل کنند. مطالعات آینده میتوانند با مقایسه قدرت جذابیتهای عقلانی در مقابل احساسی در تأثیرگذاری بر تصمیمگیریهای استراتژیک سبز در سطح شرکت، این موضوع را بررسی کنند. با توجه به اینکه تغییرات آب و هوایی برای سالهای متمادی به یک موضوع حیاتیتر تبدیل میشود، ما پیشبینی میکنیم که تحقیق حاضر توجه بیشتری را به این حوزه تحقیقاتی جلب خواهد کرد.
Limitations and future research directions:
There are a few limitations to this study that could be considered in future research. First, while SGMO is a useful construct that has gained increasing interests in the literature since its inception, the construct does not measure firms' actual spending for pro-environmental practices. As such, we were not able to gauge the extent to which owners/managers' biospheric values and perceived competitive advantage drive firms' actual spending for green initiatives. Future studies could address this shortcoming by utilizing actual spending data for green initiatives at a firm level as the outcome constructs, to provide better insights as to how owners/managers’ values translate into actual green marketing investments. Second, while our framework is grounded in existing literature, there may be other underlying reasons behind SME owners/managers' decisions to engage in SGMO that could only be explored by a qualitative study. Thus, we encourage future research to extend the validity of the present study's findings by undertaking in-depth interviews with SME owners/managers to gain a deeper insight into the drivers and barriers of SGMO. Third, while SMEs play a significant role in addressing climate change, many large firms are responsible for pollution and other environmentally unsustainable conducts that negatively affect the environment. In the context of large firms, top executives may consist of diverse individuals with distinctive characteristics. Future research could extend our findings by examining how top executives' personal values interact with employees’ values in influencing green strategic decision making. Moreover, firm size may affect the importance of boundary conditions examined in the present study. For example, while we do not find reputational risk as a significant moderator in our framework, it may play a more important role in larger firms, as these firms have a greater level of reputational risks at stake if they are not involved in any green initiatives. Moreover, this study focused on product risks and reputational risks. Although these risks are among the most extensively discussed in the business literature, it is important to acknowledge that climate change driven risks are multidimensional, spanning across nature, politics, economy, society, and culture (Liu et al., 2022). Future research could incorporate a macro perspective to gain a more comprehensive understanding of how SMEs are affected and thereby respond to various climate change driven risks. In addition, this study collected data in the USA. The findings and implications should be interpreted within the USA contexts. It will be worthwhile to replicate the study in other countries/regions to allow for comparative analyses. An understanding of regional variations in pro-environmental business practices against the backdrop of their political, natural, socioeconomical, cultural differences (Liu et al., 2022) can inform policymakers about the specific needs and challenges of SMEs in different regions, leading to more targeted environmental policies. Finally, we draw upon existing paradigms to incorporate personal (i.e., biospheric values), social (i.e., perceived stakeholder pressures), and rational factors (i.e., perceived risks, perceived competitive advantage, perceived behavioral control) as drivers and moderators of SGMO in our model. However, we recognize that green decision-making is not always rational, and thus we ask for future studies to analyze the role that emotions may play in influencing green decision-making at a firm level. Future studies could address this by comparing the strength of rational vs. emotional appeals in influencing green strategic decision-making at a firm level. As climate change becomes a more critical issue for many years to come, we anticipate that the present research will bring more attention to this research domain.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.