دانلود ترجمه مقاله مطالعه ای بر تامین مالی در زنجیره های تامین با در نظر گرفتن نوسانات قیمت

نتیجه گیری:
مطالعه ما به چالش تامین منابع زنجیره تامین، مبتنی بر فرار بودن قیمت کالا (CPV)، از طریق اتخاذ یک دیدگاه، با محوریت زنجیره تامین می پردازد. به خصوص مقاله در دست، اثربخشی دو استراتژی SCRMدر کاهش CPV با نام های سوئیچ کردن تامین کننده و جایگزین کردن کالاها را بررسی می کند. فاکتورهای اصلی ای که می توانند بر مقدار آن ها اثر بگذارند، با یک تحلیل شبیه سازی، مورد مطالعه قرار می دهند. یک مدل ROV، توسعه داده شده و در سناریوهای حقیقی، آزمایش شده است که این سناریوها توسط شرکت های چندملیتی بزرگ که در صنعت کالای مصرف کننده با تغییرات فراوان (FMCG)، رهبر هستند. این مقاله، دو مشارکت عمده را از طریق غنی سازی مقالات در زمینه روش های SCF و ROV که برای SCRM، عنوان می شوند، ارائه می کند. ما در مشاجره نظری نوظهور در مقالات SCF، در زمینه اثربخشی استراتژی های SCRM در کاهش CPV، نقش داشته است. به صورت کمی، نشان دادیم که استراتژی های منبع یابی و به خصوص جایگزین کردن کالا و سوئیچ کردن تامین کننده می تواند استراتژی های غیرمالی موثری را برای کاهش CPV، تحت شرایط مناسب باشد اما ارزش آن ها را باید قبل از اتخاذ استراتژی، به دقت ارزیابی کرد زیرا تحت شرایط خاص، ممکن است برای شرکت، ضرر به دنبال داشته باشد. هم چنین در مقالات روش های ROV که در SCRM، اعمال شده اند، نقش داشتیم. در ابتدا یک مدل مبتنی بر گزینه های حقیقی، برای ارزیابی اثربخشی دو رویکرد SCRMLموفق را به منظور پرداختن به CPV، توسعه دادیم. در وهله دوم، تحقیقات شبیه سازی را به عنوان یک تکنیک قیمت گذاری بر گزینه ها، برای اهداف تائید و پیش بینی اعمال کردیم. مدل شبیه سازی ما برای آزمایش نظریه نوظهور پیشنهاد استراتژی های SCRM، با نام های جایگزین کردن کالا و سوییچ کردن تامین کتنده، به عنوان استراتژی های موثر برای کاهش CPV، توسعه داده شده البته هدف آن ها، درک تغییر اثربخشی این روش ها در کاهش ریسک های مذکور، تحت شرایط عملیاتی متفاوت نیز می باشد. پژوهش های ما، دلالت های عملی ای نیز دارد. با مدل پیشنهادی به مدیران و دست اندرکاران، ابزاری قدرتمند، برای ارزیابی اثربخش اتخاذ دو استراتژی منبع یابی، برای کاهش CPV، تحت شرایط مختلف، ارائه کرده و بنابراین توانایی انتخاب بهترین استراتژی کاهش ریسک، به صورت وابسته بر موقعیت را داریم. یافته ها نشان می دهد که سهولت اتخاذ چنین استراتژی هایی، در کاهش CPV، توسط مقادیر نسبی قیمت های بلند مدت کالا (یا منابع انتخاب شده)، تحت تاثیر قرار میگیرد. در حقیقت، اتخاذ چنین استراتژی هایی که منبع برانگیزش آن ها انعطاف پذیری است، هنگامی که قیمت های بلندمدت کالا/منابع، مشابه بوده و هم چنین هنگامی که رفتارهای مشابهی از لحاظ فراریت، از خود نشان می دهند، راحت است. در چنین مواردی، اثربخشی استراتژی ها در کاهش CPV، هنگامی که سطح وابستگی به کالا، افزایش می یابد، بیشتر خواهد شد. به صورت متناقض، هنگامی که قیمت های بلند مدت کالاهای انتخاب شده، متفاوت باشد (یعنی فاصله زیادی میان آن ها باشد)، به صورت مستقل از حجم خریداری شده، این استراتژی ها در کاهش CPV، اثر بخش نیستند. آن چه عنوان کردیم تعیین می کند که مدیران باید این استراتژی ها را فقط زمانی پیاده سازی کنند که ارزشمند باشند و به این صورت، از فشار آوردن به شرکت، با هزینه های غیرقابل بازگشت، بدون ارائه هیچ گونه سود مدنظری اجتناب کنید. به عنوان یک نتیجه مفید دیگر، متوجه شدیم که سهولت اتخاذ چنین استراتژی هایی توسط هزینه های غیر قابل بازگشت که در ابتدا برای ایجاد انعطاف پذیری، متحمل می شویم، به نسبت سوئیچ کردن هزینه ها، فقط زمانی که سوئیچ باید انجام شود، بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرد.

Conclusions:
Our study addressed the Supply Chain Finance challenge of Commodity Price Volatility (CPV), by adopting a supply chain-oriented perspective. In particular, the paper investigated the effectiveness of two SCRM strategies in mitigating CPV, namely, Switching suppliers and Substituting Commodities, and the main factors that may affect their value, with a simulation analysis. A ROV model was developed and tested on real cases, as experienced by a large multinational company (Fortune 100) leader in the Fast Moving Consumer Goods (FMCG) industry. The paper offers two main contributions to the academic literature, by enriching the literature on SCF and on ROV methods applied to SCRM. We contributed to the nascent theoretical debate in SCF literature on the effectiveness of SCRM strategies in mitigating CPV. We quantitatively demonstrated that sourcing strategies, and specifically Substituting commodity and Switching suppliers, may be effective non-financial strategies to mitigate CPV under opportune conditions, but that their value should be carefully assessed before adoption, since under some conditions they may result in a loss for the company. We also contributed to the literature of ROV methods applied to SCRM. Firstly, we developed a real options-based model for assessing the effectiveness of two well-established SCRM approaches to tackle CPV. Secondly, we applied the simulation research as an option pricing technique for confirmation and prediction purposes. Our simulation model has been developed to test the nascent theory proposing SCRM strategies, namely Substituting commodity and Switching suppliers, as effective strategies for mitigating CPV, but also to understand how their effectiveness in mitigating such a risk changes under different operating conditions. Our research also has practical implications. With the proposed model, we equipped managers and practitioners with a powerful tool to evaluate the effectiveness of adopting the two sourcing strategies for mitigating CPV under different conditions and, hence, to choose the most appropriate mitigation strategy depending on the context. Findings show that the convenience of adopting such strategies in mitigating CPV is strongly influenced by the relative values of the long-term prices of the commodities (or sources selected). In fact, it is convenient to adopt such flexibility-driven strategies when the longterm prices of both commodities/sources are similar, and also when they show similar behavior in terms of volatility. In such cases, the effectiveness of these strategies in mitigating CPV increases when the level of dependence on the commodity increases. Contrarily, when the long-term prices of the selected commodities are different (i.e., distant among them), independently from the purchasing volume, these strategies are not effective in mitigating CPV. This confirms that managers should implement these strategies only when they are valuable, thus avoiding burdening the company with their initial sunk costs without any expected benefits. As another insightful result, we found that the convenience of adopting such strategies is influenced more by the sunk cost borne at the very beginning to build flexibility than by the switching cost due only when the switch has to be executed.